بدون موضوع

دلتنگ کسی باش که دلتنگت باشد

بدون موضوع

دلتنگ کسی باش که دلتنگت باشد

بدون موضوع

من الهه نویسنده ی این وبم امیدوارم خوشتون بیادازمطالبم
وقتی دلم بگیره میشم یه شاعریایه نویسنده اونقدمینویسم تادلم خالی بشه بهترین روشم اینه
عااااااشق کامنتم پس هروقت اومدین وبم حتماکامنت بذارین
فدامدااااالهه
elahe78.blog.ir
http://shangoolomangool.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۲
شهریور

دیروزداشتم به این فکرمیکردم که این گوسفندان پیش مرگ ماشدنا

اگه خدااین گوسفندرونمیفرستاد

واسماعیل روابراهیم خلیل الله ذبح میکرد

الان دیگربایدنسل انسان ها منقرض میشد

ینی الان منه الهه وجودنداشتم

یاشماوجودنداشتین

.

.

.

برای شادی ارواح کسی که سال های پیش درجمعمان بودن واکنون نیستن یه فاتحه بگین

عیدتونم مبارک باشه ان شاالله

  • الهه سوداگر
۲۱
شهریور

دارم هشدارمیدم

این هشدارمثل هشدارکبری نیس

هشدارجدیه

ازالان ببینیدمیگم

اگه فردابم خبربرسه که گوسفندارواذیت کردین

اگه بفهمم سرشونوچپکی بریدین من میدونم وشما

بله پس چی فکرکردین؟

ازاین به بعدگوسفندان هم سازمان حمایت دارن

اگه بشون بی احترامی شه اذیتشون کنیدمیکشمتون

این پستم یادتون بمونه
راستی عیدتون مبارک باشه

  • الهه سوداگر
۲۱
شهریور

دلم به حال گوسفندان بیچاره میسوزه

بدبخت بیچاره هاااااا

آخه فروشنده هام بی رحمن

بی چاره هاروباچوب میزنن

ازپاهاشون میگیرن میکشن

خب اونام جون دارن دیه،دردمیکشن

انگاراگه یکی ازپاهاشون بگیره خودشون میتونن راه برن

گوسفندبیچاره رومیخوان باسه یادوتاپابه راه بندازن

گوسفندان رواذیت نکنید

  • الهه سوداگر
۱۸
شهریور

یه مودارم فرفریه

سیاه وسفیدوخرماییه

میکشم پایین هوامیره

مثل فنربالامیره

من این مورونداشتم

روسرم کلاه میذاشتم

مامانوبابام عیدی داد

یه کلا کیس فرفری داد

شعرخودمه هااااااااااا
  • الهه سوداگر
۱۵
شهریور

این نقاشیموخیلی دوست دارم

قبلناباکشیدن نقاشی خیلی آروم میشدم

اون موقع هاکل نقاشیم سیاسفیدمیشدن

بجزیه چندتا

 

چشمان مرابه چشمایش گره زد

بر زندگیم رنگ غم و خاطره زد

اورفت ولی نه طبق قانون وداع

یکبارفقط به شیشه ی پنجره زد

92/1/25

  • الهه سوداگر
۱۵
شهریور

عشق مجازی دل مجازی میخواد

هرگزنبایدبرای آدمای مجازی دلای واقعی مونوفداکنیم

چون واقعاارزش فداکردن ندارن

دل واقعی زخمشم واقعیه

امادل مجازی زخمشم مجازیه

مواظب دلای واقعی مون توفضای مجازی باشیم

  • الهه سوداگر
۱۳
شهریور

یکی عشق داره،پول نداره

یکی پول داره،عشق نداره

یکی هم هردوتاشویه جاداره

اگه کانون زندگیت گرم نباشه،اگه عشق نباشه هرچه قدرم پول داشته باشی ارزش نداره

امایکی پول نداره،اماکانون زندگیش گرمه گرمه

یکی هم هردوتاروداره،

اماقدرزندگیشوزیادنمیدونه

  • الهه سوداگر
۱۲
شهریور

دلت گرفته؟

یه کاری میگم انجام بده،اگه درست نشدی هرچی میخوای نثارم کن

قشنگ یه سال نامه بردار،ببین سالنامه ها

از1اسفندشروع کن،براهرماه یه اسم بذارمثلا برااسفندبذاردوکلوم حرف حساب،برابهمن بذارآب وهوای بارانی دلم

والی آخر...

شروع کن وقتی دلت گرفت از1اسفندتا31اسفندروبنویس،هرچندورق میتونی بنویسی بنویس،اونقدبنویس که آروم شی

وقتی خالی شدی تاریخ بزن،امضاکن ساعت وروزروثبت کن

خب این کاروکردی؟

این کاروتافرودین ادامه بده اگه سالنامت تمومیدیکی دیه روبردار

اماسعی کنیداونایی روکه نوشتیدهرگزهرگزهرگزنخونید،خوندنش باعث یادآوری اون خاطرات میشه وباعث میشه دلتون بگیره

باخودت عهدببندمثلابگواین سالنامه روتاموقعی نگه میدارم که مجردم بعدش میسوزونمش تاخاطرات تلخم باش نابودشه

این کارخیلی آدموآروم میکنه

منم همیشه وقتی دلم میگیره این کارومیکنم،حتی بعضی موقع هاگریم میکنم،اماعوضش خیلی خیلی آروم میشم

  • الهه سوداگر
۰۹
شهریور

قدیمامیگفتن

کوه به کوه نمیرسداماآدم به آدم میرسد

اماالان به نظرمن کوه به کوه میرسدآدم به آدم نمیرسد

والا

اون موقع سوادنداشتن کوهامیتونن به هم برخوردکنن

البته گاهی آدم به آدمم میرسه هااااا

اماخیلیاهستن که نمیرسن..... اصلاچی گفتم نفهمیدم

اگه شمافهمیدین به منم بگین

فک کنم دیوانه بودم دیوانه ترشدم 

فشارکاریه دیه خخخخ

  • الهه سوداگر
۰۸
شهریور

امروزصبح بلندشدم

دیدم یکی داره درمیزنه

رفتم دروبازکردم دیدم زنعموم پسرعموموبغل کرده آورده میگه الهه اینونگه داربذابرم خونموتمیزکنم

گفتم باشه بده

گرفتمش اونم شیروشیشه شیروهمه چیزشودادبه من

ازیه طرف داشتم براداداشم لقمه میگرفتم

ازطرف دیه هم داشتم به پسرعموم شیردرست میکردم ومیدادم

آخرش دیدم نه نمیشه

بایه چادراونوبستم پشتم

یه چنددقیقه همونطوری باش موندم دیدم نه نمیشه هی همش داره تکون میخوره ترسیدم بیوفته بچه ی مردم ناقص شه

دادمش به داداشم

نموندکه نموندهی گریه کرد

بلاخره گفتم بذاربخوابونمش

لامصب نخوابید،هی همش ههههههه میخندید

آخریش دیدم نه نمیشه ناهارم موند

برداشتمش بردم دادم به مامانش

بعدش اومدم غذاپختم،ظرف شستم

خیلی بده ظرف شستن

مرگ برظرف کثیف

اینم عکسش

  • الهه سوداگر